پرده ای مرا جدا کرده است از همه آنچهکه می خواهم
پرده ای سیاه که بر سرش ندارم اما حایلی است صلب میان من و آنچه به داشتنش می اندیشم
عجیب پرده ایست که کنار نمیرود...وتا بر سر نرود کنار نمی رود
و سر من پر از هواهایی است...پر از بادهایی است که این پرده را میراند.
چه میشود کرد که سرزمین اذهان من به وزش این باد باران زا زنده است...و قاصدکهای خیالم بی این باد نمی پرند...
شاید روزی کسی در آن سوی پرده صدای پرواز قاصدک های مرا بشنود...
بسم الله النور
سلام.
قشنگ بود. همیشه یه حرف قشنگ نتیجه یه دل و ذهن قشنگه...
بهتون تبریک میگم
سلااااااااااااااام !!!
من اومدم !
خوشحالیدیم بالاخرا وب زدی شما !!!!
ان شاالله ما هم ساله دیگه بعععععععععللهه!!!
خیلی نازه اینجا ! ادم اروم میشه !
مباااااااااااااارک!!!
سلام
عالی بود.بدون تعارف میگم.
دوستداره آدمای با محبتی چون شما هستم.
بای
سلام
تبریک میگم تولد وبلاگتون رو
روز ۲۳ شهریور ۱۳۸۷
حتما تو کانون ثبتش کن
انشاالله که موفق باشی
اسمشم قشنگه
سلام خانومی
خوشحالم که به جمع وبلاگ نویسا پیوستی
ایشالله وبلاگت صد ساله بشه
قربونت
سلام.
اول تبریک ! هم به مناسبت میلاد کریم اهل البیت و هم ورود شما به خانواده ی وبلاگنویسان.
بقیه در کامنت بعدی .....