کاغذهای سوخته

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابرجاست...

کاغذهای سوخته

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پابرجاست...

پژواک عشق...

و صدایی که در این نزدیکی است... 

شیونی شاید، 

یا که فریادی، 

و شاید زمزمه عاشقی 

... 

که بود؟از کجا بود؟ چه شد؟ 

چگونه مرگی که این همه زندگی آفرید؟ مگر از نیستی زایش هستی را ممکن است؟ 

پژواک فریاد عشق را کوهستانی باید،حسین فریاد عشق بود،عباس،زینب...علی اکبر...کوهستان مردانگی بودند. 

آری...پژواک فریاد عشق را کوهستانی باید... 

 حسین عاشق بود،هم خود از عشق نوشید وهم عالمی را سیراب کرد.حسین مرد بود... 

عباس عاشق بود،...آری عباس تشنه بود،نه تشنه آب،او تشنه عشق بود... 

زینب هم عاشق بود،او کوه درد بود... 

خدایا تو عاشق میکنی ولی عاشقانت دیوانه میکنند...  

 

شراب تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش               که تا یکدم بیاسام ز دنیا و شر و شرش

نظرات 11 + ارسال نظر
تراب شنبه 7 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:21 ق.ظ

حرف اول ،راز حجت در قیام

حرف دوم،سین ،سازی در مُدام

یای و نونش در حجاب و در خیام

این حسین است سرو تاریخ و سلام

بداهه

محمد زرین آباد نورعلی پور شنبه 7 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:36 ب.ظ

سلام پاک تر از آبی آسمون سلام دختر گلها دلم میخواد همیشه خوب باشی و دلم میخواد همیشه مواظب خودت باشی این متن رو چند بار خوندم و برای غربت و غریبی حسین
گرسیتم و اما به خاطر شجاعت و وفای عباس به خود غره شدم و لرزیدم شاد باشی گل گل خانم
همیشه سالم باشی خدا نگهدارت

رضاپارسی پور دوشنبه 9 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:13 ق.ظ http://www.baghebaran.blogfa.com

سلام.حتما باید هم تلخ باشه و هم با مزه.نگی باز خیلی تلخه.چون همه جا حق با مشتریست.

رحیم دواتگر دوشنبه 9 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:51 ق.ظ

محرم هم فرا رسید....
آری باز هم سالی گذشت .....
این روزها بعد از محاصره نواز غزه بالاخره بمباران کردند و البته دل عاشقان را همچنین.....
در آستانه محرم یزیدیان زمان بر سر مظلومان چه خواهند آورد؟
درحق برادر و خواهرهای اسیر و آواره در فلسطین التماس دعا........

رضاپارسی پور سه‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:31 ق.ظ http://www.baghebaran.blogfa.com

سلام طیبه جان-افرین خیلی قشنگ و با احساس بود و درخور تقدیر و قابل ستایش.افرین رفیق خوب و گل من.فدات.

من الغریب الی الحبیب سه‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1387 ساعت 04:31 ق.ظ

وقتی بود نمی دیدم
وقتی میخواند نمینوشتم
وقتی دیدم که نبود
وقتی شنیدم که نخواند
و چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد و زلال در برابرت میجوشد و میخواند و می نالد
تو تشنه ی آتش باشی و نه آب
ووقتی آتش که تو تشنه ی آن بودی از چشمه جوشید
و کویر تا تافت و در خود گداخت
و تو تشنه ی اب گردی و نه آتش
یک عمر سوختن در غم نبودن کسی که تا بود از غم نبودن تو میگداخت

امیر ........... چهارشنبه 11 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:05 ب.ظ

فلم زیبای شما کجا

قلم شکسته من کجا

عزاداریهاتان قبول

افرین به نوشته زیبایتان

ای کاش ماهم تشنه بودیم تشنه عشق ای کاش......

نامه بی نشانی گذاشتید دوست عزیز

یا ما قابل نبودیم...یا شما بی نشان هستید ... یا که اصلا آشنایید

در هر صورت ممنون!

ددی گل ابادی صفاپور چهارشنبه 11 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:19 ب.ظ

سلام
فقط میتونم ارزو کنم که سلامت باشی و تندرست و شادکام
یاد دلاوریهای عباس شجاهت علی اکبر و مظلومیت اباعبدالله الحسین و غریبی زینب خدا به ما کمک کنه بتونیم بتونیم در این ایام کمی ذره ای از آنچه پیام کربلا است رو درک کنیم انشالله موفق باشی

ددی گل آباد با صفا پور
گل روی شما صفای باغ خزان زده ماست...

در ازدحام یادتان برای خالی دلم دعا کنید...یا حسین

رضاپارسی پور پنج‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:45 ب.ظ http://www.baghebaran.blogfa.com

سلام؛طیبه جان؛...خیلی گل و با معرفتی.منتظر و ممنونتم.

بازبین جمعه 13 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:42 ق.ظ http://bazbin.persianblog.ir/


خدایا تو عاشق میکنی ولی عاشقانت دیوانه میکنند

موفق باشی

از تبار گل یاس جمعه 13 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:52 ق.ظ http://akharin-golbarg-yas.blogfa.com

سلام عزیز مهربون .

این ایام رو بهت تسلیت میگم و التماس دعا ازت دارم .

آجی طیبه خیلی مطلب قشنگی نوشته بودی !

مهدوی باشی و سبز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد